عادات ما زندگی مارا میسازند

شناخت درست عادت‌ها می‌تونه به همه ما کمک کنه تا آدم‌های خوشحال‌تر و موفق‌تری باشیم. همه ما در طول روز، کارهایی رو انجام می‌دیم که هیچ آگاهی نسبت بهشون نداریم. این کارها کاملاً خودکار و به صورت تکراری انجام می‌شن و بهشون میگیم عادت. اما اگه می‌خوایین بدونین که عادت واقعاً چیه و چطوری می‌تونیم کنترلش رو به دست بگیریم تا آدم موفق‌تری باشیم، این هفته‌نامه رو بخونین.

عادت چیه؟

عادت به بیان ساده یه شکل ساده از یادگیریه؛ یه تغییر رفتاری که به خاطر تجربه‌هامون ساخته می‌شه. خیلی ساده‌تر می‌شه گفت که عادت مثل یه پاسخ خودکار به موقعیت‌های خاصیه که در اثر تکرار و یادگیری ایجاد می‌شه. وقتی رفتار‌هامون کاملاً خودکار و بدون آگاهی انجام بشن، اون موقع می‌تونیم بگیم که عادته. چون عادت نیاز به توجه آگاهانه ما نداره.

معمولا از اصطلاح عادت برای واکنش‌های محرک استفاده می‌شه اما عادت حتی می‌تونه افکار ما رو هم در بر بگیره. شاید بشه گفت که عادت، اصطلاحیه برای طرز برخوردها، رفتارها و روش‌ها. همه ما در زندگی روزانه‌مون، عادت‌های مختلفی رو از خودمون نشون می‌دیم. این عادت‌ها می‌تونن مثل سخت‌کوشی، نوشتن و مرتب ورزش‌کردن خوب بوده و یا مثل اعتیاد، بی‌حالی، دروغ گفتن، به تعویق انداختن کارها، فریب دادن دیگران و … جالب نباشه.

مبنای شکل‌گیری عادت چیه؟

ساختار عادت رو می‌شه از دو جنبه روان‌شناختی و فیزیولوژیکی توضیح داد. اساس فیزیولوژیکی، ساختار عصبی ما رو درگیر می‌کنه. وقتی یه عمل بارها و بارها تکرار می‌شه، یه ارتباط عصبی تو مغز ما شکل می‌گیره که منجر به شکل‌گیری یک مسیر می‌شه. این مسیر باعث می‌شه که انتقال انرژی از اعصاب حسی به حرکتی راحت‌تر بشه.

وقتی یه محرک رفتاری وجود داشته باشه، بهش واکنش نشون بدیم و این امر مدام تکرار بشه ارتباطات مذکور تقویت می‌شه و در نهایت منجر به ایجاد سازمانی در سیستم عصبی ما می‌شه که به عنوان عادت ازش یاد می‌شه؛ البته گاهی هم می‌تونیم به این پدیده واژه‌ی آموزش رو  هم نسبت بدیم.

نظریه‌های روان‌شناختی، عادت‌ها رو به عنوان تمایلات به دست اومده تعریف می‌کنن. بر اساس این نظریه‌ها، هر فرایند یادگیری یا هر تجربه‌ای که کسب می‌کنیم در ذهن ما باقی می‌مونه. وقتی این فرایندها یا تجربه‌ها تکرار بشه، این موارد جای خودشون رو تثبیت می‌کنن. این توانایی باعث می‌شه که به این فرآیندها و تجارب احاطه‌ی کامل پیدا کنیم و در نتیجه کم‌کم اون‌ها رو به عنوان عادات خودمون بپذیریم.

تمایز میان عادات و رفتارهای روزمره

تمایز میان عادات و رفتارهای روزمره

درک رفتار برای تشخیص عادات از رفتارهای روزمره اهمیت داره. اگه انجام کارهامون رو به تاخیر می‌اندازی؛ مثلاً انجام شستن لباس‌ها یا پرداخت قبض‌ها رو به بعد موکول می‌کنیم، در واقع داریم از یک رفتار روزمره صحبت می‌کنیم و این مساله مصداقی برای عادت نیست. رفتار روزمره، رفتاریه که انجام دادنش می‌تونه آرامش ما رو بهم بزنه در صورتی‌که عادت رفتاریه که انجام ندادنش به ما حس بدی رو القا می‌کنه.

فکر کنین دارین دست‌هاتون رو می‌شورین و آب ناگهان قطع می‌شه! اگه براتون استفاده از آب تا ثانیه‌هایی پس از شست‌وشو یک عادت باشه، از قطعی آب آشفته می‌شین و حس بدی پیدا می‌کنین، حتی اگه بدونین که دست‌هاتون تمیزه و نیاز به شست‌وشوی بیشتر نداره.

اگه از انجام ندادن و تاخیر توی یه رفتار یا عمل، حس بدی پیدا کنیم داریم از یک عادت صحبت می‌کنیم اما برعکس این ماجرا یعنی اگه یه کاری رو انجام بدیم اما از انجام دادنش حس بدی داشته باشیم و یا انجام اون کار برامون جذاب نباشه، اون رفتار رو می‌تونیم به عنوان یک رفتار روزمره یا روتین در نظر بگیریم. به همین دلیل تشخیص تفاوت عادت از رفتارهای روزمره کار آسونی نیست.

پس کارهایی مثل شستن ظرف‌ها و لباس‌ها، پرداخت قبوض، نوشتن مقالات و … رو به این دلیل که میشه عقبشون انداخت و عدم انجامشون حس بدی رو بهمون نمیده، به عنوان رفتارهای روزمره قلمداد میکنیم؛ این موارد، رفتارهایی هستند که انجام یا عدم انجامشون خیلی برامون فرقی نداره. معمولا رفتارهاری روزمره به تلاش و توجه ما نیاز دارن اما عادت‌ها اینطور نیستن.

انواع عادات

با توجه به ماهیت می‌توان عادت‌ها رو در سه طبقه‌ی زیردسته‌بندی کرد:

  1. عادت‌های حرکتیعادت‌های حرکتی به فعالیت‌های عضلانی فرد گفته می‌شه. اعمال جسمی ما مثل ایستادن، نشستن، دویدن، ورزش کردن و … از عادت‌های حرکتی هستن.
  2. عادت‌های ذهنیعادت‌های ذهنی مربوط به فرایندهای روان‌شناختی می‌شه که توانایی‌های ذهنی ما مثل تفکر منطقی، خوب مشاهده کردن، درک کردن، استدلال کردن قبل از تصمیم‌گیری و … رو شامل می‌شه.
  3. عادت‌های شخصیتیما بعضی از ویژگی‌های شخصیتی‌مون رو به شکل عادت نشون می‌دیم. کمک به افراد نیازمند، صادق بودن، مدیریت زمان، دوستانه برخورد کردن و … از عادت‌های شخصیتی ما به حساب میان. این عادت‌ها احساسات و عواطف ما رو شامل می‌شن و به همین دلیل می‌تونیم بهشون عادت‌های عاطفی هم بگیم.

اهمیت عادت‌

اهمیت عادت‌

بر اساس تحقیقات ۴۵درصد از فعالیت‌هایی که ما در طول روز انجام می‌دیم، از روی عادت و به صورت خودکار انجام می‌شه. عادت‌ها عنصری ضروری برای هر عمل مولدی هستن. به نظر می‌رسه که عادت‌ها خیلی مهم‌تر از چیزی هستن که ما فکر می‌کنیم.

استیون پرسفیلد (Steven Pressfield) می‌گه:

تفاوت بین آدم‌های حرفه‌ای و آماتور در اینه که آدم‌های حرفه‌ای، عادت‌های حرفه‌ای دارن و آدم‌های آماتور، عادت‌های آماتور.

نیمی از فعالیت‌های روزانه ما به شکل عادت و ناخودآگاه انجام می‌شه، درحالی‌که هدف و وظیفه ادارک ما کنترلی آگاهانه و عقلانیه که از این طریق به دنبال محافظت کردن از ماست و واقعیت‌های بد رو به واقعیت‌های خوب تبدیل می‌کنه.

استیون کاس (Steven Kaas) می‌گه:

شما پادشاه مغزتون نیستین، معاون پادشاه مغزتون هستین که در کنار پادشاه ایستاده و در اتخاذ تصمیم‌های عالی مشارکت می‌کنه.

همونطور که گفتیم عادت یه رفتار خودکاره که نسبت به یه موضوع خاص و با شرایط ذهنی خاصی ایجاد می‌شه. به همین دلیل عادت‌ها به ما این امکان رو می‌ده تا برای هر فعالیتی از خودآگاهمون استفاده نکنیم. وقتی برای اولین بار مسواک می‌زنیم به اینکه چطوری انجامش بدیم فکر می‌کنیم، اما کم‌کم بعد چندین بار تجربه این کار، مسواک زدن برامون تبدیل به یه عادت می‌شه که بهش فکر نمی‌کنیم و به صورت خودکار انجامش می‌دیم.

هر دفعه که کاری رو برای اولین بار انجام می‌دیم، ذهنمون به شدت درگیر می‌شه و انرژی زیادی رو صرف می‌کنه اما اگه عادت‌ها ایجاد بشن دیگه می‌تونیم این انرژی رو برای کارهایی که واقعا بهشون نیاز داریم ذخیره کنیم و قدرت ذهنمون رو برای کارهای مهم‌تری خرج کنیم. پس اهمیت عادت‌ها در اینه که اگه شکل نمی‌گرفتن، انجام دادن همه کارها در طول روز برامون سخت و طاقت‌فرسا می‌شه.

چرخه عادت چیه و چجوری شکل می‌گیره؟

ذهن نمی‌تونه تمایزی بین عادات خوب و بد یا عادات آماتور و حرفه‌ای قائل شه و فقط برای نگهداشت انرژی، هر رفتار تکراری رو چه خوب، چه بد تبدیل به عادت می‌کنه. به همین دلیل هم هست که باید آگاهانه فرایند ساخت عادت رو کنترل کنیم. برای کنترل آگاهانه عادت‌ها باید اول «چرخه عادت» رو بشناسیم. حلقه عادت از سه جز تشکیل شده:

  1. سرنخ (Trigger): جزییات یه موقعیت هستن که ذهن در عادت‌های قبلی با اون‌ها در ارتباط بوده. محرک‌ها با فرستادن فرمان اجرای خودکار به مغز، چرخه عادت رو به حرکت درمیارن.
  2. رفتارها (Routine Behavior): پاسخ‌های حقیقی ما به عادات هستن. این رفتارها می‌تونن شامل افکار ذهنی بوده و یا اعمال فیزیکی رو شامل شن که در مواجهه با محرک‌ها از خودمون نشون می‌دیم.
  3. پاداش‌ها (Reward): یه عادت رو تقویت می‌کنن و به این شکل مغز ما رو وادار به شکل‌گیری ارتباطی قوی بین محرک‌ها و رفتارها خواهند کرد.

چرخه‌ی عادت

محرک‌ها، رفتارها و پاداش‌ها از شکل‌گیری تا تقویت یه عادت وجود دارن و اگه بخوایم یه عادت خوب بسازیم، اونو تغییر بدیم یا حتی حذفش کنیم، باید به هر سه تاشون توجه داشته باشیم.

برای ایجاد یه عادت فقط به عمل نیاز نداریم بلکه اول باید محرک‌هایی رو برای رفتار داشته باشیم. ما با کمک یه محرک که می‌تونه زمان، مکان، احساس یا یه تصویر باشه، به ذهنمون کمک می‌کنیم تا کم‌کم بر روی حالت خودکار قرار بگیره. این محرک‌ها حتما نباید یکسان باشن و می‌تونیم همزمان از چند نوع محرک خاص مثل زمان یا مکان در کنار هم استفاده کنیم.

برای پاسخ به محرک‌ها، رفتارهای روزمره رو شکل می‌دیم. این رفتارها می‌تونن ماهیت فیزیکی، ذهنی یا احساسی باشن. در نهایت امر هم به خودمون پاداش می‌دیم. این پاداش‌ها مغز رو تقویت کرده و کمک می‌کنن که در آینده بهتر این رفتارها رو به یاد بیاره. پاداش‌ها می‌تونن گستره‌ای از احساسات جسمانی تا احساسات عاطفی مثل غرور یا افتخار رو شامل بشن.

پس بهتره که هنگام ایجاد و ساخت عادت‌هامون حتما آگاهانه توجه کنیم که عادات خوب و موثر بسازیم و اجازه ندیم که مغز هر رفتاری اعم از خوب یا بد رو بدون نظارت خودمون تبدیل به عادت کنه.

ویژگی عادت‌های خوب و موثر

عادت‌ها می‌تونن خوب یا بد باشن. اما، هفت نوع عادت وجود داره که از اصلی‌ترین عادات خوب و موثری هستن که هر آدم موفقی اون‌ها رو داره:

  1. هدف‌گراییاولین عادت افراد موفق، هدف‌گراییه. بهتره عادت‌هایی رو بسازین و در طول روز انجام بدین که دارای هدف باشن. آدم‌های موفق، کارایی رو انجام میدن که هدف ‌محور هستن. اون‌ها دقیقا میدونن که می‌خوان چیکار کنن و چرا باید اون کار رو انجام بدن.
  2. نتیجه محوربودندومین عادت افراد موفق، نتیجه محوربودنه. این نتیجه محوربودن با کمک دوتا تمرین می‌تونه شکل بگیره:
    • اولی، تمرین مداوم برای یادگیریه که می‌تونه به شما کمک کنه تا توی انجام کارهاتون بهتر بشین.
    • دومی، مدیریت زمانه. اینکه برای زمانتون ارزش قائل بشین و کارهاتون رو بر اساس اهمیت، اولویت‌بندی کنین.
  3. عملگراییسومین عادتی که می‌تونه باعث رشد و توسعه ما بشه، عملگرابودنه. عملگرابودن، ‌مهم‌ترین عادت برای موفقیت‌های مادی و قابل لمسه. ما باید بتونیم یه کاری رو شروع کنیم و مداوم اون رو انجام بدیم. باید ترس و تعلیق کارها رو کنار بذاریم تا بتونیم به موفقیت برسیم. پس اول هدف داشته باشیم،‌ نتیجه رو مشخص کنیم و بعد بهش عمل نماییم.
  4. مردم گراییخوشحالی و رضایت در زندگی از ارتباط با مردم شکل می‌گیره. اگه بتونیم صبر، مهربانی و توانایی درک کردن دیگران رو در خودمون پرورش بدیم و عادت‌هایی داشته باشیم که مردم محورن، می‌تونیم تبدیل به آدمایی خوشحال و موفق بشیم. تلاش بیشتر در راستای پرورش عادت‌های خوب در نهایت ما رو تبدیل به همون آدم‌های خوبی می‌کنه که در ذهن داریم.
  5. خودآگاهی نسبت به موضوع سلامتافراد موفق، عادت‌هایی رو در خودشون ایجاد می‌کنن که باعث بهبود و توسعه سلامتی‌شون می‌شه. غذای سالم خوردن، مرتب ورزش کردن و … عادت‌هایی هستن که افراد موفق برای حفظ سلامتی‌شون اون‌ها رو انجام می‌دن.
  6. صداقت و درستیتوسعه فردی در طول زندگی اهمیت خیلی زیادی داره. صداقت و درستی می‌تونه یکی از ارزش‌های توسعه فردی در طول زندگی باشه. اگه صداقت و درستی رو برای خودمون به عنوان یک ارزش در نظر بگیریم و انجامش رو تبدیل به عادت کنیم، دیگه در طول زندگی مون حاضر نمی‌شیم که اون‌ها رو زیر پا بذاریم. اینطوری به ارزش‌هامون پای‌بند مونده و می‌تونیم به ترسیم چشم‌اندازی برای توسعه‌ی فردی خودمون بپردازیم.
  7. اعتماد به خود (تادیب نفس)برای توسعه فردی باید به خودمون اعتماد داشته، خودمون رو کنترل کرده، کارهامون رو سنجیده و بر خودمون مسلط باشیم.

نتیجه‌گیری

از زمان کودکی، عادت‌ها در وجود ما شکل گرفتن. خیلی از این عادت‌ها به صورت ناخودآگاه و تصادفی ایجاد شدن. ما با شناخت عادت‌ها و فرایند شکل‌گیری اون‌ها، می‌تونیم کنترل عادت‌ها رو به دست بگیریم و عادت‌هایی رو در خودمون ایجاد کنیم که خوب و موثر هستن؛ عادت هایی که می‌تونن بر روی توسعه‌ی فردی ما نیز اثرگذار باشن.

همه چیز درباره ی سئو

سئو برگرفته از عبارت Search Engine Optimization است که کلمات معادلی چون SEO یا بهینه سازی موتور جستجو دارد که همگی آنها به یک معنی می باشند و می توان آن را بصورت زیر تعریف نمود:

سئو (بهینه‌سازی موتور جستجو) به معنای فریب و یا دستکاری موتور‌های جستجو با روش‌های غیر اخلاقی نیست. آن‌ها برای کمک کردن به بهبود رویت و ارتباط وب سایت‌ها در نتایج جستجوی طبیعی با هدف رسیدن به رتبه‌بندی بالا، ایجاد شده‌اند.

سئو را می‌توان مجموعه‌ای از روش‌ها برای تغییر استراتژیک وب سایت‌ها دانست. این فرآیند به بیان مهمترین عوامل مرتبط صفحه و افزایش اهمیت آن در صفحه نتایج جستجو، می‌پردازد.

سئو فرآیند ساده‌ای نیست که به راحتی پیاده‌سازی شود زیرا نیازمند دانش زیاد، علم پیش زمینه‌ای و صبر است. موتور‌های جستجو با تغییر مداوم الگوریتم‌های رتبه‌بندی خود غیر قابل پیش‌بینی هستند؛ بنابراین وظیفه مهندسین سئو بروز نگه داشتن اطلاعات خود در این زمینه است.

سئو سایت یا بهینه سازی سایت یکی از فعالیت هایی است که توسط انجام می شود.

الگوریتم رتبه‌بندی گوگل دارای بیش از 200 معیار جهت رتبه‌بندی یک سایت است. از این رو مهندسین سئو می‌بایست مهم‌ترین این معیار‌ها را جهت پیاده‌سازی موفق سئو بدانند.

شروع سئو

در اوایل سال 1990 اولین موتور‌های جستجو کار خود را آغاز کردند؛ بعضی از محبوب‌ترین آن‌ها Infoseek،Alta Vista و Yahoo بودند.در آن زمان مردم موتورهای جستجو را به دید یک لیست فهرست شده نگاه می‌کردند که همانند صفحه زرد، سئو اولیه بر اساس حروف الفبا انجام می‌شد. در این لیست صفحاتی همچون AAA در بالای این لیست وجود داشتند.

با رشد مداوم اینترنت موتورهای جستجوی جدید‌تری ظاهر می‌شدند که از الگوریتم‌های رتبه‌بندی پیچیده‌تری استفاده می‌کردند. این الگوریتم‌ها با معیار تراکم کلمه کلیدی ( تعداد دفعاتی که یک کلمه کلیدی یا یک عبارت در یک صفحه استفاده شده تقسیم بر تعداد کل کلمات صفحه) و برچسب‌های شبیه key-words برای فهم محتویات وب سایت‌ها استفاده می‌کردند. به دنبال این رشد سئوبرای بیشتر دیده شدن سایت‌ها فعالیت خود را شروع کرد. با توسعه رتبه‌بندی صفحات توسط موتور‌های جستجو، مهندسین سئو به دنبال پیدا کردن راه‌هایی جهت تاثیرپذیری در رتبه بندی این موتورها چه با استفاده از روش‌هایاخلاقی و چه غیر اخلاقی روی آوردند.

یک مقاله که توسط نیویورک تایمز در نوامبر سال 1996 چاپ شد راجع به توسعه‌دهندگان وب صحبت کرد که برای قرار گرفتن در بالای صفحه نتایج جستجو از روش‌های غیر اخلاقی سئو استفاده می‌کردند. این مقاله توضیح می‌دهد که چگونه توسعه‌دهندگان وب به راحتی یک سایت را به همراه کلمات کلیدی ویژه که معمولا در پشت گرافیک سایت پنهان شده است، بارگذاری می‌کنند که در نتیجه موتورهای جستجو این کلمات کلیدی را شمارش کرده و رتبه بندی سایت را افزایش می‌دهند.

همان طور که گفته شد بدست آوردن رتبه‌بندی بالا برای کلمات کلیدی خاص در اوایل کار خیلی راحتی نسبت به امروز بوده است. با بکار گیری روش‌های غیر اخلاقی در آن زمان قرار گرفتن در بالای لیست نتایج جستجو تضمین شده بود. امروزه الگوریتم‌های موتورهای جستجو پیچیده‌تر شده‌اند و خیلی سخت است که مهندسین بهینه‌سازی بتوانند موتورهای جستجو را دستکاری کنند، البته این بازی موش و گربه بین مهندسین سئو و موتورهای جستجو امروزه نیز وجود دارد و ادامه پیدا خواهد کرد.

اهداف سئو چیست ؟

هدف سئو کمک به وب سایت‌ها در بدست آوردن محل بالا در نتایج جستجوی طبیعی و افزایش ارتباط بین صفحات و کلمات کلیدی وارد شده توسط کاربران است. نمایش دادن بیشترین صفحات مرتبط با پرس‌و‌جوی جستجوی وارد شده دارای مزایای زیادی هم برای کاربر و هم برای موتور جستجو است که در آن کاربر بیشترین نتایج مرتبط جستجو شده را پیدا می‌کند و موتور جستجو قابل اعتماد می‌شود چرا که الگوریتم آن بیشترین صفحات مرتبط را نشان می‌دهد.

بعد از اینکه سئوبرای بهبود رتبه‌بندی سایت‌ها در نتایج جستجوی طبیعی کار خود را شروع کرد، این فرآیند نیازمند دانش و زمان برای پیاده‌سازی روش‌های خود شد. زمان، بزرگ‌ترین سرمایه‌گذاری اولیه برای بهینه شدن سایت و یا یک صفحه است.

بسته به اینکه چگونه کلمات کلیدی رقابتی در بهینه سازی مورد استفاده قرار می‌گیرند، سئو هفته‌ها یا ماه‌ها طول می‌کشد تا به نتیجه برسد. اگر چه ممکن است نتایج بهینه‌سازی جستجو به سرعت دیده نشود ولی در دراز مدت مزایای سئو باعث افزایش رتبه‌بندی سایت و افزایش بازدیدکنندگان است. برای وب سایت‌ها خیلی مهم است که در صفحه اول نتایج جستجو گوگل به خصوص جزو سه تا نتیجه طبیعی اول که 58.4 درصد کلیک‌ها را شامل می‌شود، قرار گیرند.

این جای تعجب نیست که وب سایت‌ها با محصولات و خدماتی که بفروش می‌رسانند بر سر رسیدن به رتبه یک نتایج جستجو رقابت کنند. به عنوان مثال کلمه کلیدی رقابتی "بیمه خودکار" 1.5 میلیون جستجوی گوگل را در ماه به خود اختصاص می‌دهد، این بدین معنی است که 3 جایگاه اول 58.4 درصد بازدیدکنندگان و خود جایگاه اول 36.4 درصد بازدیدکنندگان را به خود اختصاص می‌دهد. این مسئله برای خیلی از سایت‌ها سودمند است که در بالای نتایج جستجو قرار گیرند به خصوص آنهایی که با افزایش ترافیک سایت به تعداد مشتریانشان اضافه می‌شود.
یک مطالعه دیگر نشان می‌دهد جستجو کنندگان خیلی دوست دارند روی پیوندهای طبیعی نتایج جستجو کلیک کنند؛ این مطالعه مشخص می‌کند 72.3 درصد کاربران گوگل روی پیوندهای طبیعی نتایج جستجو کلیک می‌کنند و تنها 27.3 درصد کاربران روی پیوندهای لیستهای پرداخت شده کلیک می‌کنند. این یکی دیگر از دلایلی است که شرکت‌ها تاثیر سئو را دانسته و حاضر هستند برای آن زمان و هزینه صرف کنند.

بطور کلی اهداف سئو را می توان بصورت زیر خلاصه نمود:

  • در بازدید وب سایت تاثیر بسزایی دارد.
  • باعث ایجاد برند می شود.
  • باعث افزایش ترافیک سایت خواهد شد.
  • باعث شده وب سایت در صفحه نتایج موتور جستجو از رتبه بهتری برخوردار شد.
  • باعث افزایش فروش محصولات خواهد شد.
  • بهترین ابزار برای تبلیغات است.

کنار هم هر روز ورزش میکنیم

در شرایط کنونی، با شیوع ویروس کرونا، بسیاری از کسب و کار ها تعطیل شده‌اند و قرنطینه و خانه‌نشینی برای عده زیادی ضروری شده است. باشگاه ورزشی یکی از مکان‌هایی است که در این شرایط امکان دسترسی به آن وجود ندارد؛ بنابراین عملا امکان ورزش کردن بیرون از خانه وجود نخواهد داشت. این در حالی است که عده زیادی از مردم به تجهیزات و ابزارهای لازم برای ورزش‌کردن دسترسی ندارند؛ اما جای نگرانی نیست. در ادامه مطلبی که پیش رو دارید، تمرین‌ها و حرکت‌هایی را گردآوری کرده‌ایم که برای ورزش در خانه بسیار مناسب هستند و برای انجامشان به تجهیزات بخصوصی نیاز نیست. همراه ما باشید.

بخش اول: ورزش در خانه برای افراد مبتدی

ده حرکتی که در ادامه معرفی می‌کنیم برای افراد مبتدی مناسب هستند. حرکت‌ها اگر به‌درستی انجام گیرند، تمامی عضله‌های بدن را درگیر خواهند کرد.

هر حرکت را در دو سِت ۱۰ تا ۱۵تایی انجام دهید. پس از پایان هریک از آنها باید یک دقیقه استراحت کنید.

انجام تمامی حرکت‌ها در حالت کلی چیزی حدود ۱۵ دقیقه زمان می‌برد. اگر به‌دنبال ورزش سبک در خانه هستید، انجام این حرکت‌ها را به شما پیشنهاد می‌کنیم.

بهترین راه پیدا کردن شغل مناسب

تا به حال شده که از شدت تنفر به شغل همیشگی خود ، سردرد بگیرید؟ بعد از چند ساعت کار کردن ، آرزو میکنید ای کاش در جای دیگری بودید؟ احساس بدی به شغلی که اکنون در آن فعالیت مکنید ، دارید ؟ اگر جواب شما به یکی از این سوال ها (بله) است، این مقاله برای شماست!

حقیقت اجتناب ناپذیر در زندگی اکثر مردم این است که آن ها به شدت از کار کردن متنفر هستند. و حقیقت اجتناب ناپذیر دوم این است که آن ها نه به کار کردن ، بلکه به کاری که میکنند احساس بدی دارند!

بیایید کمی دقیق تر شویم. ما حدود 60 الی 70 درصد زندگی خود را مشغول کار کردن هستیم. این یعنی بخش بزرگی از زندگی . اما چه چیزی باعث میشود کار کردن برای ما انقدر سخت و همراه با ریاضت باشد؟


جواب قطعی ما به این سوال این است : ما کار مورد علاقه خود را انجام نمیدهیم! و این باعث میشود هر روز زندگی ما یکنواخت ، کسل کننده و سخت باشد چرا که احساس ما نسبت کارمان منفی است . چه بسا که خیلی اوقات همین احساس منفی ، نتایج منفی را نیز با خود به همراه می آورد.

اگر میزان دستمزدی که میگیرید برای شما اهمیت زیادی دارد. بنابراین شغل کی در آن مشغول به کار هستید برای شما جذابیتی ندارد. این روشی آسان برای تعیین میزان دلبستگی به کار است. اگر شما به کاری که انجام میدهید آن قدر علاقه دارید که میتوانید با درآمد بسیار کم زندگی کنید پس بهتر است دنبال ندای قلب خود بروید.

ضرورت کشف شغل مورد علاقه در چیست؟ 

شاید این مطلب برای ما تازه نباشد که اگر میخواهیم به خوشبختی و موفقیت در زندگی دست پیدا کنیم باید عاشق کاری که انجام میدهیم باشیم. دلیل این ضرورت در این است که در درجه اول هدفی که متناسب با استعداد و علاقهماست انتخاب کنیم. و در درجه دوم از انجام کارهای طاقت فرسایی که مجبوریم برای موفقیت هرروز انجام دهیم ، ناامید و دل زده نشویم.


اما حالا که با این اصل مهم آشنا شدید سوال مهم این است که:

چطور کار یا شغل مورد علاقه مان را پیدا کنیم؟

برای پاسخ به این سوال ، باید به درون خودتان نگاه عمیقی بیندازید . مغز ما در طول عمر تغییرات زیادی میکند. برخی از این تغییرات ناشی از محیط اطراف و برخی دیگر حاصل ژنتیک. عادی است که دراین سال ها ذائقه ها، ویژگی های رفتاری، ارزش ها، باور ها و مخصوصا علایق ما تغییرات زیادی کرده است.

  • با نگاه به دروان کودکی

من در بچگی عاشق اسباب بازی آن هم از نوع ماشین فلزی بودم. فوق العاده بود!  پدر و مادرم را مجبور میکردم که هر ماه یک ماشین برایم بخرند. خوب الان که فکر میکنم ، میتوانستم با آن پول ها  یک کارخانه احداث کنم!!!

به هر حال بعد از گذشت سال ها ، کم کم آن ذوق و شوق آتشینی که برای اسباب بازی داشتم از بین رفت. این اصلا اتفاق نادری نیست ؛ همه ما این را تجربه کرده ایم و خواهیم کرد.

اما من چرا باید از عشق و علاقه هایم در دوران کودکی بگویم؟ چه لزومی داشت؟ شاید بپرسید که من در حالا حاظر شغلم فروش ماشین اسباب بازی است؟ نه اما ارتباط جالبی دارد ! من عاشق خودرو هستم . همیشه اخبار آن را دنبال میکنم و در حال حاظر پیرامون آن چندین مقاله نوشته ام. حالا ارتباط آن را فهمیدید؟ عشق و علاقه کودکی من نه به صورت دقیق اما تقریبا مشابه آن، هنوز هم با من است.


تحقیقات ثابت کرده است کارهایی که در دوران کودکی و در زمانی که مغز زیاد تحت تاثیر محیط فعالیت نمیکند ، همان کارهایی هستند که در دوران بزرگسالی میتوان به نحوی آن را به عنوان شغل مناسب خود دانست.

اگر شما در کودکی همیشه مدادرنگی بدست در حال نقاشی کردن طرح های مختلف بودید ، فارغ از این که چه قدر نقاشی هایتان زشت بود میتوان گفت احتمال دارد یکی از علایق شما نقاشی باشد .

پس با نگاهی دقیق به دوران کودکی تان میتوانید به شناخت دقیق تری نسب به خود برسید. اما همانطور که میدانید ما در این مقاله دوراه برای پیدا کردن عشق واقعی تان ارائه میدهیم. اگر هنوز جواب سوال تان پیدا نکرده اید ، پیشنهاد میکنم راه دوم را امتحان کنید.

  • پیدا کردن خواسته ها از طریق ناخواسته ها!

یک روش جالب برای کشف چیزی هایی که میخواهیم ، نوشتن لیستی از کارهایست که نمیخواهیم! به این صورت که در یک کاغذ شروع به نوشتن خصوصیات شغلی کنید که از آن متنفر هستید!. تا میتوانید بنویسید .

مثلا برای من شغلی که دارای تنش و دوندگی زیاد باشد غیرقابل تحمل است. شغلی که در آن مجبور به انجام فقط یک کار باشم هم همینطور و صدها خصوصیات دیگر یک شغل که باعث میشود که از آن استعفا دهم!.

توصیه میکنم نوشتن را تا زمانی ادامه دهید که دستانتان خسته شود . حالا به اول لیست برمیگردیم .

درجلوی هر مورد فلشی به سمت چپ زده و بنویسید که چه چیزی را دوست دارید! مثلا در مورد بالا من در عوض کاری را دوست دارم که دارای محیطی آرام باشد و ترجیح میدهم که پشت میز باشم.

بعد از انجام این کار به ردیف دوم نوشته تان (ردیفی که در آن خصوصیتی که دوست داشتید را نوشتید) نگاهی بیندازید . خوب فکر کنید که چه شغلی این خصوصیات را دارد. اگر به نتیجه نرسیدید هیچ اشکالی ندارد ندارد. این لیست را پیش خود نگه داری کنید . هرروز چند بار آن را مرور کنید و آن را حفظ و درک کنید. به زودی میفهمید که چه شغلی این خصوصیات را داراست.

جمع بندی

در این مقاله سعی کردیم دو راه آسان اما مهم را برای پیدا کردن علایق و شغل مناسب و مورد علاقه هر فرد ارائه دهیم. مروری بر دوران کودکی روش اول . و نوشتن لیستی از ناخواسته ها روش دوم . با این روش ها هرکسی میتواند به شناخت بهتری به خود برسد و بتواند آینده خود را متناسب با علاقه هایش تعیین کند.

توصیه میکنیم برای تکمیل این بحث کتاب : کیمیاگر اثر پائولو کوئیلو را که به صورت رایگان در سایت ما قرار داده شده است را مطالعه کنید و کتاب شغل مورد علاقه اثر آلن دوباتن

همه چیز راجب عزت نفس و اعتماد به نفس

کمبود عزت نفس، ریشه‌ی بسیاری از مشکلات رفتاری و ذهنی ماست.

اگر چه نمی‌توان به عزت نفس به عنوان داروی معجزه آمیز برای رفع همه‌ی مشکلات نگاه کرد، اما واقعیت این است که اگر کمی دقیق‌تر و عمیق‌تر بررسی کنیم، در بسیاری از مشکلات و چالش‌های زندگی شخصی و شغلی خود، می‌توانیم ردپای عزت نفس را به عنوان یکی از ریشه‌ها ببینیم

کمبود عزت نفس و فشار و مقایسه با دیگران

کمبود عزت نفس باعث می‌شود به جای مقایسه‌ی وضعیت امروز خودمان با گذشته‌ی خودمان، به صورت دائمی مشغول مقایسه‌ی خودمان با اطرافیان باشیم. اگر چه به عنوان شعار، همه بلدند از این حرف‌ها بزنند، اما برای پیدا کردن کسانی که جرات و توانمندی دارند که خود را با دیگران مقایسه نکنند، باید چراغ در دست بگیرید و دور شهر بگردید و آخر کار هم، احتمالاً ناامید به خانه بازگردید.